شور و شعور قزوینی ها در پایان دنیا

     در حالی که خیلی از یاوه گویان اونور آبی و خوش باوران داخلی که بر موضوع بی اساس و موهومی نابودی زمین دامن میزدن, جمع کثیری از مردم ولایتمدار قزوین پیکر مطهر یک شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس را بر روی دوش خود تشییع کردند و با شعار حسین حسین شعار ما شهادت افتخار ما و این گل پر پر ما هدیه به رهبر ما روحیه ی بالای شهادت طلبی و آمادگی در برابر هر گونه تهاجم دشمن و پشتیبانی از رهبر  خود را اعلام داشتند.





    در هر بار ورود این شهیدان به شهر ها روح تازه ای در مردم انقلابی به وجود میاد,حالا دشمنا برن دنبال فکر دیگه ای برای ناامید کردن این ملت باشند.    

ادب علامه امینی

پدرم از علمای تهران بود و در سال 47 به رحمت خدا رفت. در سال 48 علامه امینی در خانه ی یکی از متدینین تهران در خیابان ولیعصر کنونی چهارراه امیر بهادر بستری بودند. در آن روزها من حدودا 10 ٰ سال داشتم و هیئتی داشتیم که از هیئت ما می خواستند به عیادت علامه بروند و من هم چون در خانواده ای روحانی بزرگ شده بودم ایشان را می شناختم و به یکی از این افراد گفتم که می شود من هم با شما بیام و او قبول کرد ،به محل بستری علامه رفتیم. ایشان د ربستری آرمیده بودند و ناله میکردند و امامه کوچکی به اندازه دو دور به سر بسته بودند، کنار ایشان نشسته بودیم که فردی علامه را مورد خطاب قرار داد و ایشان با همان لهجه شیرین آذری گفتند بله، بفرمایید. شخص عرضه داشت سئوالی در مورد حضرت زهرا(س) از شما دارم.چشمانش بسته و صدایش بی رمق بود و با حال خرابی که داشت(چهره اش هنوز به خوبی درخاطرم هست ) دستش را بالا آورد و گفت بس است... بس است... و در حالی که تنش می لرزید به آرامی گفت: کمک،کمک و بعد صاحبخانه آمد و دست ایشان را گرفت وعلامه را نشاند سپس ایشان امامه کوچک خود را مرتب کردند و پاهای نا توان خود را جمع نمود سپس فرمود حالا نام بی بی را ببرید آخه آن وقت پایم دراز بود.

از خاطرات جناب حجة الاسلام و المسلمین ادیب یزدی از رسیدن به محضر علامه امینی

رشد اقتصادی با خام فروشی میسر نمی شود

کشور ما ایران شکر خدا در زمینه منابع طبیعی و معادن خیلی غنیست تا جایی که اگر به درستی مدیریت شود می تواند تا حد زیادی جلوی این تحریم ها را بگیرد.

 

 از طرفی هم با نامگذاری چند سال اخیر توسط رهبر معظم انقلاب ومشکلات اقتصادی و معذل بیکاری و روکود بخش صنعت چرا باید شاهد صادرات مستقیم مواد اولیه معادن کشور عزیزمان باشیم. آیا تکنولوژی تبدیل آن را نداریم، نیروی کار نداریم، فضای مناسب نداریم یا که افرادی میخواهند بدون زحمت آنها را به پول نزدیک کنند.


من در صحبتهایی که با چند تن از رانندگان ماشین سنگین برون شهری داشتم آنها نیز از این موضوع شکایت داشتند و مواردی از خروج معادن سنگ آهن در شهرستان خاف،خاک کروم دریوزباشچال قزوین و نوعی دیگر در استان زنجان را نام بردند.


من در پایان از مسئولین دلسوز کشور و از نمایندگان محترم قزوین درخواست می کنم تا فکری به حال این موضوع کنند .